اگر چنین احساسی برای بخش خصوصی هوشمند ما به وجود نمیآمد هیچ گاه وارد
این کارزار نمیشدند، این شادمانی و نشاط در انتخابات به وجود نمیآمد و
آنها ترجیح میدادند تا کسب و کار خود را ادامه دهند و خود را درگیر یک
اتاق ضعیف که بله قربان گوی دولت باشد نکنند.
این موضوع حتی در انتخابات سیاسی هم صدق میکند. هر گاه که این سیگنال
مشاهده میشود که فضای سیاسی باز شده، دیده میشود که افرادی قوی برای
کاندیداتوری مجلس در شهرهای کشور اعلام آمادگی میکنند، اما هر گاه این
تصور به وجود میآید که قصدی برای باز کردن فضای سیاسی نیست، طبیعتا نخبگان
سیاسی رغبت کمتری برای حضور پیدا میکنند و این پدیده باعث میشود که مجلس
ضعیفی روی کار بیاید و خالی از تکنوکراتها و سیاسیون قوی و کاربلد باشد.
یکی از پرسشهایی که این روزها مطرح میشود و برخی نیز آن را تحلیل
میکنند این است که ورود سیاسیون به این دوره از انتخابات به چه دلیل بوده و
حضور آنها فرصت است یا تهدید؟
در این رابطه ابتدا افرادی که بوی سیاست میدهند را مشخص کرد و با بررسی
سبقه آنها به این نکته پی برد که آیا واقعا سیاسیون وارد شدهاند یا خیر؟
اینکه فردی پیش از این معاون وزیر وزارتخانهای تخصصی بوده و در دولت سمتی
داشته دلیلی بر آن نمیشود که بگوییم سیاسیون آمدهاند.
در این رابطه میتوان گفت تعریف نادرستی از افراد سیاسی ارائه شده است.
اگر فردی معاون سیاسی وزارت کشور بوده یا در حزبی صاحب کرسی مشخصی باشد
میتوان گفت سیاسیون وارد این عرصه شدهاند، اما اگر تکنوکراتی که سابقه
معاونت وزارت راه یا صنعت را در کارنامه خود دارد و چند سالی است که در بخش
خصوصی فعالیت میکند و وارد این انتخابات شده را نمیتوان اینگونه تفسیر
کرد که انتخابات سیاسی شده و سیاسیون جای فعالان اتاق یا تکنوکراتها
گرفتهاند.
به هر حال مدیران دولتی بسیار قوی را در این دوره از انتخابات اتاق
میتوان مشاهده کرد که عملکرد قابل قبولی نیز در مناصب دولتی داشتهاند و
پس از خروج از دولت با فعالیت در بخش خصوصی خود را برای حضور در این
انتخابات نیز آماده کردهاند تا علم و تجربه خود را در پارلمان بخش خصوصی
بهکار گیرند.تحلیل ترکیب فعلی افرادی که در انتخابات اتاق حضور یافتهاند
نشان میدهد که جمعی از فعالان شناسنامهدار بخش خصوصی موفق و مدیران دولتی
با کارنامه مشخص اتحادی را تشکیل دادهاند تا ترکیب هیات نمایندگان آینده
اتاق را افرادی با وزنه اجرایی و علمی به وجود آورند.
جمع این دو نویدبخش تشکیل اتاقی قوی برای دولت است تا بتواند در شرایط
تحریم و پساتحریم، بخش خصوصی قوی را در کنار دست خود داشته باشد،
عقبماندگیهای کشور در سالهای گذشته را جبران کرده و ما را به اهداف
اسناد بالا دستی برساند.
اما در این میان پرسش دیگری در اذهان خطور میکند که اصولا تریبون اتاق تا
چه اندازه مهم و تاثیرگذار است و میتواند در تصمیم سازی سیاستگذاران
تغییر ایجاد کند؟
در این رابطه دو موضوع را باید در نظر داشت. نخست اینکه در فضای جدید
حکومت، دولت و مجلس به اهمیت بخش خصوصی و اتاقهای بازرگانی پی بردهاند و
این موضوع سبب شده تا صدای این اتاقها شنیده شود و در سیاستگذاریها
تاثیر گذارد.
موضوع دیگر اینکه اتاق باید خودش را باور کند و جایگاهش را در اقتصاد
پررنگتر کرده و مشاور خوبی برای دولت شود، بنابراین لازم است از حالت
تدافعی بیرون بیاید و سهم خود را در تصمیمسازیها بالا ببرد. به نظر
میرسد اتاقهای بازرگانی هنوز در این بخش ضعف دارند و نتوانستهاند
جایگاهی که باید را به دست آورند.